مصاحبه با مهدی پارسا – رویاهاتو دنبال کن

0
2706

مصاحبه با مهدی پارسا | از آمازون تا قطب شمال

سال ۲۰۱۹ سالی است که هیچ کس نمی‌تواند آن را از خاطر ببرد؛ سالی که با شیوع کرونا یا به عبارتی کووید-۱۹، همه چیز در آن دگرگون شد. گردشگری به شدت تحت تاثیر این پاندمی قرار گرفت و  افراد بسیاری از برنامه سفرها‌یشان جا ماندند. حالا پس از حدود ۲ سال و در اواخر سال ۲۰۲۱، همه چیز در حال بهبود و تغییر است و قرار است گردشگری جانی تازه بگیرد. به همین دلیل است که روز جهانی گردشگری ۲۰۲۱ با شعار «گردشگری برای رشد فراگیر» برگزار می‌شود و موضوع اصلی آن شروع مجدد گردشگری (Restart Tourism) است.

کارشناسان بر این باورند که شروع مجدد گردشگری با تغییراتی چشمگیر در نوع سفرها همراه خواهد بود. از آنجا که شیوع کرونا موجب شد تا مردم به ناپایداری شرایط دنیا پی ببرند، با بهبود شرایط به دنبال رویاهایشان برای سفر، دست به سفرهای ماجراجویانه می‌زنند. چیزی که در حال حاضر هم نشانه‌های آن دیده می‌شود و باعث شده است تا فروش تورهای کمپ اورست با افزایش چشمگیری همراه شود.

تمام این ماجراها بهانه‌ای شد تا فلای تودی گفتگوهایی را با شعار «رویاهاتو دنبال کن» برای علاقه‌مندان سفر ترتیب دهد و در آن از کسانی که رویای سفر به دور دنیا را زندگی کرده‌اند دعوت به عمل آورد. هر بار در لایو اینستاگرام فلای تودی با یک نفر از کسانی همراه می‌شویم که عاشق سفر هستند و با وجود چالش‌های فراوان، برای رسیدن به مقاصد مورد علاقه شان دست از تلاش نکشیده‌اند.

اولین مهمان ما در لایو اینستاگرامی فلای تودی مصادف با دوم مهر ماه ۱۴۰۰ آقای «مهدی پارسا» بودند که برایمان از ماجراجویی هایشان گفتند. داستان‌هایی از سفر به آمازون و شمالگان که برای هر گردشگر و عاشق سفری قابل توجه هستند. در ادامه، گزارشی از این لایو را می‌خوانید و بیشتر با مهدی پارسا، اهداف و سفرهایش آشنا می‌شوید.

آشنایی با مهدی پارسا

مهدی پارسا
مهدی پارسا

مهدی پارسا متولد سال ۱۳۶۲ و اهل همدان است. او تولدش را در این شهر، دلیل عشقش به کوه و کوهنوردی می‌داند و از طبیعت‌گردی وکوهنوردی‌هایی که به همراه پدرش داشته، به نیکی یاد می‌کند. او درباره اینکه چگونه از کوهنوردی به جهانگردی رسیده، اینگونه می‌گوید:

“طبیعت‌گردی و کوهنوردی‌ موجب برانگیختن حس کنجکاوی می‌شود و من هم از راه همین کنجکاوی‌ها به آسمان شب رسیدم و عاشق آن شدم! به دلیل همین علاقه، به سراغ رشته فیزیک رفتم و کنجکاوی برای دیدن و تجربه کردن دوباره من را از آسمان به زمین رساند. کم کم وارد دنیای سفر شدم و آن قدر علاقه‌ام به سفر زیاد شد که تدریس و کار در شرکت فنی مهندسی را رها کردم و جهانگرد شدم. من هم سفر می‌کنم و هم از این راه، درآمد کسب می‌کنم. جهانگردی شغل من است.”

تحقق رویای سفر

مهدی پارسا یکی از کسانی است که رویایی به نام سفر و جهانگرد شدن را دنبال کرده و به اینجا رسیده است. او در پاسخ به اینکه این رویا از کجا شکل گرفت، می‌گوید:

“وقتی برای کار و تحصیل به تهران آمدم، به دلیل فضای این شهر، نیاز به سفر و طبیعت‌گردی را بیشتر در خود احساس می‌کردم. یک دوچرخه خریدم تا با آن هم دور تهران را بگردم و هم به دامان طبیعت بروم. سال ۸۸ بود که به تنهایی، هنگام کوهنوردی در مسیر پلنگ چال به توچال گم شدم. وقتی به سختی از این ماجرا جان سالم به در بردم، با خودم فکر کردم که چقدر راحت همه چیز در حال پایان یافتن بود. همیشه به تصاویر جزایر فارو، ایسلند، جنگل‌های آمازون و … روی دیوار اتاقم نگاه می‌کردم اما پس از آن اتفاق بیشتر به فکر فرو رفتم. من منتظر همان شنبه‌ای بودم که قرار است شروع برنامه‌های جدیدمان باشد و هیچ‌وقت نمی‌آید. بنابراین کارم را کنار گذاشتم و به دنبال رویای زندگی‌ام یعنی سفر رفتم.

چالش‌های پیش‌روی یک جهانگرد

مسیر رسیدن به رویاها هیچ‌وقت بدون چالش نبوده و مهدی پارسا هم در این مسیر، با چالش‌های زیادی مواجه شده است. او مهم‌ترین چالش این راه را منابع مالی می‌داند و درباره آن چنین می‌گوید:

محدودیت مالی اولین چالش در مسیر رویاهایم بود. من می‌خواستم سفر بروم و به آرزویم برسم و دغدغه مالی را نمی‌توانستم نادیده بگیرم. برای سفر پول لازم است اما فهمیدم که راه‌هایی برای سفر با حداقل‌ها وجود دارد؛ راه‌هایی پر از سختی و پر مخاطره که کم کم آن‌ها را آموختم. یکی از خاطره‌هایی که در این زمینه به یادم می‌آید سفرم به ایسلند است. پولی که داشتم فقط به اندازه پرداخت بلیط و اقامت بود و قادر به تامین هیچ هزینه دیگری نبودم. در آشپرخانه هاستل سبدی به نام سبد مهربانی وجود داشت که هر کس به هنگام ترک هاستل چیزی را در آن می‌گذاشت. من در تمام روز منتظر می‌ماندم تا ببینم کسی که هاستل را ترک می‌کند، چه چیزی در سبد می‌گذارد تا با آن ناهارم را تامین کنم.

ماجرای سفر به آمازون

یکی از جالب توجه‌ترین سفرهای مهدی پارسا، سفرش به جنگل‌های آمازون است که تا به حال داستان‌های زیادی در مورد آن گفته و تجربیات جالبی را بازگو کرده است. در زمان مصاحبه از او خواستیم که از این تجربه جذاب برای مخاطبان فلای تودی هم بگوید:

مستندهای زیادی را می‌بینم که به من ایده می‌دهند. وقتی مستندی را از آمازون دیدم، با قبیله اورانی‌ها آشنا شدم که آدمخوار بودند. در حال حاضر این قبیله به دلیل ممنوعیت این کار توسط دولت، دیگر آدمخوار نیستند اما هنوز هم به شیوه بدوی زندگی می‌کنند. در آنجا بود که هدف من برای سفر به آمازون شکل گرفت و با خودم گفتم من باید این قبیله را ببینم.

به اکوادور سفر کردم و با جستجوهای بسیار به شهر کوکا رسیدم. از دفتر خدمات توریستی درخواست این سفر را کردم. فهمیدم ۲ روز و نیم تا مقصد اصلی‌ام راه است اما باز هم برای رفتن به دل جنگل آمازون شک نکردم. گروهی را برای سفر تشکیل دادیم که شامل این افراد می‌شد: مترجمی که اسلحه به دست داشت و محافظ هم بود، یک آشپز و یک محلی به نام کیپا که فقط در منطقه او می‌توانست در آن مسیر قایقرانی کند.

حدود ۸ ساعت در قایق بودیم و سپس قدم به جنگل گذاشتیم. جنگلی پر از مار آناکوندا که بارها و بارها آن‌ها را دیدیم. در این سفر مجبور بودیم کلاه زنبورداری به سر بگذاریم و تنها برای غذا خوردن و در حد چند لحظه، توری آن را بالا می‌زدیم چرا که حشره‌ها امان نمی‌دادند. در نهایت به آن قبیله رسیدم و به دعوت آن‌ها برای تهیه غذا و شکار همراهشان شدم. دویدن پا به پای این انسان‌ها و حمل کردن شکار و تحویل آن به قبیله ماجرای مفصلی دارد و البته بسیار پرچالش بود.

چیزی که در صحبت‌های مهدی پارسا به چشم می‌خورد این است که، با وجود اِشراف به تمام سختی‌های سفرهایی که پیش رو دارد باز هم تلاش می‌کند تا آن‌ها را تجربه کند. او برای رسیدن به رویاهایش دلش را به دریا می‌زند و به قلب چالش‌ها می‌رود. شاید پول و وجود منابع مالی برای سفر خیلی مهم باشد اما آیا همه کسانی که هم پول دارند و هم می‌خواهند به آمازون بروند، حاضر هستند این چالش را بپذیرند؟ جواب این سوال از زبان مهدی پارسا جالب است:

“اگر کسی محدودیت مالی نداشته باشد و بخواهد به آمازون سفر کند اما این کار را انجام ندهد، مطمئن باشید آرزوی سفر به آمازون را ندارد. درست است که مشکلات زیادی مانند محدودیت مالی، سختی گرفتن ویزا و … برای سفر سر راه هر کسی وجود دارد، اما اگر عطش دیدن و تجربه کردن پیدا کنید دیگر چیزی نمی‌تواند جلوی شما را بگیرد.

سفر به شمالگان و شوق دیدن شفق‌های قطبی

شنیدن در مورد سفرهای مهدی پارسا به شمالگان و چالش‌های این سفرها از زبان این جهانگرد نیز بسیار جالب و شیرین است. او این سفر را اینگونه توصیف می‌کند:

سفری برای صعود به قله کلیمانجارو داشتم و در این سفر خانم ۶۵ ساله‌ای همراه من بود که پس از صعود اشک شوق ریخت و گفت من آرزوی دیگری به جز دیدن شفق‌های قطبی ندارم. من سال‌ها منجم بودم و این باعث شد به سفر برای دیدن شفق‌های قطبی فکر کنم. همیشه این سفر را سفری سخت و پرچالش می‌دانستم.

با خودم فکر می‌کردم این پدیده را یا باید از آلاسکا ببینم و یا از کشورهای حوزه اسکاندیناوی؛ که گرفتن ویزا برای هر کدام از این‌ها به شدت سخت بود. این آرزو برایم خیلی دست‌نیافتنی جلوه می‌کرد تا اینکه فهمیدم از روسیه هم می‌توان این پدیده را دید.

شش ماه بعد در پروازی بودم که در همانجا برای اولین بار شفق‌ها را دیدم! هیجان سراسر هواپیما را گرفت و چون در آن زمان کمتر گردشگری به آن منطقه می‌رفت، مردم با تعجب ما را نگاه می‌کردند. شفق قطبی برای آن‌ها مثل بارش باران برای ساکنان رشت، عادی است. من حدود ۱۰ بار شفق‌های قطبی را دیدم اما در هر بار حس من مانند روز اول است و همان هیجان را حس می‌کنم.

بلایی که کرونا بر سر سفرها آورد

مهدی پارسا
مهدی پارسا

مهدی پارسا و همه جهانگردان مانند او، یکی از بزرگترین چالش‌ها را  در دو سال گذشته تجربه کرده‌اند؛ شیوع کرونا که باعث به هم ریختن برنامه‌های سفر شد و مسیر رسیدن به رویاهای جهانگردان را ناهموار کرد. کسانی که دائما در سفر بودند، در این روزها چه کردند؟ مهمان فلای تودی از روزهایی می‌گوید که با دیدن فیلم و عکس سفرهایش سپری کرده و حال و هوای آن روزها را این گونه توصیف می‌کند:

“حکم پرنده‌ای را داشتم که به یکباره به قفس افتاده است. ذهنم دائما به مقاصد مورد علاقه‌ام پرواز می‌کرد و خاطرت سفر را مرور می‌کردم. از همان ابتدا معتقد بودم یک روزی این پاندمی تمام می‌شود اما آن روز قرار نیست به زودی از راه برسد. چند سال از زندگی را قرار بود به دور از رویاهایم باشم اما خوبی آن، این بود که پس از بحران، قدر زندگی و لحظاتش را بیشتر می‌دانستم. آن روزها را به مرور خاطراتم و فیلم‌ها و عکس‌های سفرم گذراندم، نقشه را نگاه می‌کردم تا مقصد بعدی‌ام را پیدا کنم و از دیدن مستندها هم غافل نمی‌شدم.

بزرگترین حسرتم در این روزها، باطل شدن ویزای شینگنم بود. من آرزوی دیدن خرس قطبی را داشتم و می‌خواستم به سوالبارد بروم. با آمدن کرونا از سفر بازماندم و ویزایم هم باطل شد. حالا باید پروسه آن را دوباره طی کنم!

سفر بعد از کرونا چه شکلی خواهد داشت؟

پیش‌بینی‌ها حاکی از آن هستند که انواع سفر در دوران پسا کرونا متفاوت از دوران پیش از کرونا خواهد بود. به نظر می‌رسد که در آینده اشکال جدیدی از سفر را می‌بینیم و شاهد تغییرات چشم‌گیری خواهیم بود. مهدی پارسا معتقد است که اتفاق خارق‌العاده‌ای در انتظار صنعت گردشگری و شکل سفر مردم نیست و نظر خود را در این باره این‌گونه بیان می‌کند:

“ما شاهد سیر کاملا یکنواخت و صعودی خواهیم بود. در انتهای این سیر، شاهد انفجار بزرگی خواهیم بود؛ چرا که گردشگری توسعه و رونق پیدا می‌کند. مردم متوجه این حقیقت شده‌اند که باید از تک تک لحظات استفاده کنند و سفر و رفتن به مقاصد مورد علاقه شان را به تعویق نیندازند. اتفاقی که می‌افتد تغییر در سلیقه سفر مردم است. آن‌ها به کنجکاوی بیشتر و اکتشاف علاقه‌مند می‌شوند و به دنبال مقاصدی می‌روند که شاید پیش از این کمتر مورد توجه بودند. مقاصد کمتر شناخته شده، بیشتر شهرت پیدا می‌کنند.

تغییر دیگری که رخ می‌دهد در استانداردهای بهداشتی است و مردم به سراغ اقامتگاه‌ها و سرویس‌هایی می‌روند که بیشتر به پروتکل‌های بهداشتی توجه می‌کنند. از سوی دیگر هم خدمات‌دهندگان برای جذب مشتری، بیشتر به نکات بهداشتی توجه می‌کنند و تغییراتی را به وجود می‌آورند. رقابت شدیدی میان ارائه‌دهندگان خدمات گردشگری شکل می‌گیرد و همه سعی می‌کنند این نکات بهداشتی را بهتر رعایت کنند چرا که تا سال‌ها رعایت پروتکل‌های بهداشتی نقش مهمی را در انتخاب مردم بازی خواهدکرد.

مهدی پارسا
مهدی پارسا

در این میان نمی‌توان مشکلات اقتصادی به وجود آمده ناشی از شیوع کرونا را نادیده گرفت. بنابراین برخی پیش‌بینی‌ها هم حاکی از آن هستند که سفرهای داخلی رشد بیشتری خواهند داشت چرا که وضعیت نابسامان اقتصادی به هر کسی اجازه نمی‌دهد سفرهای بین‌المللی را تجربه کند. مهدی پارسا هم نظر خودش را در مورد این پیش‌بینی دارد:

“تغییرات اقتصادی قطعا تاثیر خود را خواهند گذاشت و از سفرهای داخلی انتظار رشد بیشتری را داریم. با این وجود باید یاد بگیریم که باکیفیت سفر کنیم و از آن با تمام وجود لذت ببریم. ایران آن قدر تنوع دارد که تجربیات بیشماری را در اختیار ما بگذارد. فکر می‌کنم مردم برای سفرهای خارجی به سفرهای اقتصادی روی بیاورند و به جای هتل‌های لوکس، اقامتگاه‌هایی با درجه کیفی پایین‌تر را انتخاب کنند تا از تجربه سفرهای جذاب جا نمانند.”

کلام آخر مهدی پارسا

آنچه خواندید گفتگویی صمیمانه میان فلای توی و مهدی پارسا بود که نکات جالب بسیاری داشت. می‌توانید این گفتگو را به صورت مفصل در آی‌جی‌تی‌وی اینستاگرام فلای تودی ببینید و در آن پاسخ مهدی پارسا به سوالات مخاطبان را نیز بشنوید.

این مطلب را با صحبتی از مهدی پارسا به پایان می‌بریم:

هر کسی برای زندگی خودش یک اورست دارد که باید به آن صعود کند و منتظر نماند!

نظرات

لطفا نظر خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید